علی اصغر علی اصغر ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

علی اصغرعزیز مامان

تو بزرگ ميشوي

توبزرگ میشوی وبزرگتر.... ومن هرروز دلتنگ روزهای کودکی ات میشوم روزهای نوزادی .روزهایی که به غیر از آغوش من ماْوایی نداشتی. دلتنگ روزهایی هستم که به سرعت سپری شد. خیلی زود گذشت.روزی که خدا یک فرشته را به من هدیه داد تا زین پس نگهدار او باشم. امانتدار خدا هستم تا از تو پاسداری کنم. ازتو وزیباییهایت. توبزرگ میشوی ومن هر روز که میگذرد در دریای عشق توکوچکتر میشوم.... و شاید همین روزها غرق شوم........... ...
12 مرداد 1393

درد دندون

سلام گلم  آمدم برات از درد دندونات بنويسم كه خواب خوراكتو گرفته از بسه كه ماماني شكلات مي خوري تمام دندونات خرا ب شدند ودچار دندون درد شديد ي شدي مي دوني پسر قشنگم توي ماه رمضون يك دفعه دندون درد شديدي  گرفتي بردمت كلنيك دندون پزشكي گفتند بايد پر بشه كه براي هفته بعدش يعني 29 تير نوبت دادند كه بريم پرش كنيم منو بابايي برديمت اولش كه نمي ترسيدي همين كه روي صندلي نشستي گريه كردي بعدش خانم دكتر گفت اگه پسر خوبي باشي وگريه نكني يه جايزه داري بعدش يكم آروم شدي سوزن بي حسي كه بهت زدند پاتو آوردي بالا به نشونه اينكه درد داري  وخانم دكتر مرتب با هات صحبت مي كردي ويه دونه از عينكاي خودشونم روي چشمات گذاشتند ولي د...
12 مرداد 1393

بدون عنوان

سلام گل ماماني اين روزا خيلي شيطون شدي وفضوليات همه رو كلافه كرده خيلي شيطوني ميكني وفلفل زبونيتم حد نداره تو خيلي از دست بابا شاكي هستي چون زياد  نمي برتت بيرون آخه ماشينشو فروخته ونمي تونه مثل قبلا تورو ببره بيرون مي دوني مامان  بابايي رفته يك امتياز خونه گرفته وماشينش وهرچه پس نداز داشته داده چون ازاينكه خونه نداريم ناراحت بود واينكه توخونه مامان جونيمبايد يه روزي  بايد از اونجا بريم دعا كن باشه گلم خيللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللي خيليييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي دوستت دارم عاشقانه دوستت دارم   ...
24 خرداد 1393

بدون عنوان

سلام گلم الهههههههههههههههي مادر قربونت بره فدات بشممممممممممممممممممممممممممم امروز بردمت دكتر بازهم وزن زياد نشده بود ولي دكتر گفت خيلي  بد نيست نمي دونم ماماني از كدوم  شيطنتت بگم فقط اينه بگم كه فقط دست داري بري يه جاي بلند وخودت بندازي ديشب برديمت آرايشگاه سيد اولش كه گريه كردي ولي بعد كه آقا سيد ديد كه نمي زاري كارش انجام بده شروع كرد با هات صحبت كردن وتو آروم گرفتي وموهات كوتاه شدن حالا يه عكسم برات مزارم ولي كيفيت خوبي نداره چون دوربين نبرده بودم و با گوشي گرفتم  روز خوبي بود دوستت دارم خيلي زيادددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد   ...
25 فروردين 1393

بدون عنوان

سلام عزيزم الهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههي كه مامان قربونت بره فدات بشششششششششم من باز دوباره سرما خوردي ويك هفته است كه باز دارو مصرف مي كني ولي هنوز خوب نشدي وكماكان سرفه مي كني وباز هم وضع معده ات بهم خورده باز هم دكتر شربت متروماكس داد حالا بهتر شده ولي همچنين 1 ماه نشده دوباره باز همين وضع داري ديگه نمي دونم بايد چه كار كنم دكتر متخصص كه بردمت باز هم همين شربت داد ولي بعد از مدتي دوباره وضعت برگشت خدايا پسرم شفا بده الهي آمين  
23 دی 1392

بدون عنوان

سلام عزيز دل مامان ببخش اگه نتونستم زودتر بيام وبرات از شيريني هات بگم اگه ما توخونه مي خنديم ميپرسي چرا ميخندي اگه صحبت ميكنيم ميگي چي ميگي تا وقتي هم كه نفهمي دست بر نميداري بيشترين چيزي هم كه دوست داري اينه كه نقاشي كني وهمش ماهي وماه وستاره وخورشيد بكشي وهمش ميگي صبح شده خورشيد اومده بعدش سريع برگه سياه مي كني ومي گي شب شده ماه كجاست   خيلي خيلي دوستت دارم مي دوني از اينكه روزا از تو جدايم خيلي عذاب مي كشم وعذاب وجدان ولم نمي كنه وميگم حتما خيلي غصه مي خوري وبا خودم ميگم خدا يا منو ببخش كه در حق فرزندم كوتاهي مي كنم     ...
9 آذر 1392